۱۳۸۲/۰۶/۰۷

Salam
Be Site Zir Ie sari bezanin. Vaseie SMS ferestadan be mobile. kheily bahale.
http://www.parssms.com

۱۳۸۲/۰۶/۰۶

بنام آن كه همه بهش نيازمندن و به هیچ کی نیاز مند نیست
بار دیگر به اینجا آمدم تا سفره دل باز کنم
هر چی تایپ می کنم دوباره پاک می کنم چون اشنایی نیست که برایش درد و دل کنم و نباید هر چه را به هر کس گفت .
راز داری ندیدم در این شام تار شرح دل گویم برایش باز
دل پر از شوق گناهست و من هر روز توبه می کنم و روز بعد توبه می شکنم دارم از خودم سیر می شم نمی دونم چرا زندگی واقعا شیرینه ولی من لیاقت اونو ندارم من لیاقت رحمات خدا رو ندارم من لیاقت یک زندگی راحت یه پدر ومادر خوب دوستیه با طراوت احترامات بی جا لطف های مخلص و صدها نعمت که قدر هیچ کدومو نمی دونم من لیاقت ندارم
من نمی تونم ببینم این همه به من کمک می کنن ولی من قدر نمی دونم من نمی تونم من نمی تونم شاید بخاطر خود خواهی خود بینی و شاید صدها عیب دیگه باشه من قادر به درک محبتهای دوستام که از عشقی که تو قصه ها می گن نیستم من نمی تونم درک کنم
من شاید این جوری باید باشم من باید بیشتر بهاطرافم توجه کنم شاید باید بیشتر به دوستام عشق بورزم باید اونا رو بیشتر درک کنم باید با اونا بهتر باشم چون دوستی بهتر از عشقه چون در عشق معشوق خودشو بالا تر می بینه ولی دوستی برابریه دوستی لطفه دوستی همراهیه دوستی بدون کبره پاک و آراسته دوستی خوبیه دوستی شور دوستی لطیف تر از نسیم سحر گاهیه زلالتر از نغمه ابشار روشن تر از آسمان کرمان گرم تر از کویر مایه حیاته دوستی بالاتر از نور یه رابطه الهیه یه حس غریبه یه شور بی انتها یه صدای بی صدا دوستی به ظرافته یه گل رزه خوشبو تر از گل محمدی زیبا تر از دختر پادشاه چین ..................................................
دیگه نمی تونم تایپ کنم چون دارم بغض می کنم
یا حق

۱۳۸۲/۰۶/۰۴

سلام
بالاخره از سفر برگشتم! تهران بودم جمعه شب عروسي پسر خالم بود. حيف كه مجبور بودم زود برگردم وگرنه حالا حالاها اونجا ميموندم! ولي هروقت از تهران بر ميگردم خدا شكر ميكنم كه كرمنا انقدر شلوغ پلوغ نيست. خوب خوش باشيد تا بعد.

سر به سوي كعبه و پا در ره ميخانه دارم
با خدا دست دعا من در ره پيمانه دارم
بهر من كنج قفس با آشيان فرقي ندارد
عاشقم، عاشقم، عاشقم، در وادي بي خانماني خانه دارم
!

۱۳۸۲/۰۶/۰۳


سلام
از مستر اسماعیلی و علوی نهایت تشکر را دارم.این عزیزان مرا در راه پر پیچ و خم زندگی یاری می کنند.
تا بعد!!!!!

۱۳۸۲/۰۵/۳۰

زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.
عشق چون آید محال سر تعظیم فرو می آورد
مهدی هم رفته تهرون من بیچاره تنها باید باشم تا یار از سفر به سلامتی باز گردد .
الهی هر چه دارم از تو دارم و تو از نظرم زیبایی و تو آن چنانی که من دوست دارم مرا چنان کن که خود دوست داری.
ای مهربانترین مهربانها
راستی یه چیز هم بهتون بگه تا حالا که یکساله ما وب لاگ زدم هنوز کسی به من ایمیل نزده !!
دمتون گرم
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.
مهدی هم رفته تهرون من بیچاره تنها باید باشم یار از سفر به سلامتی باز گردد .
الهی هر چه دارم از تو دارم و تو از نظرم زیبایی و تو ان چنانی من دوست دارم مرا چنان کن که خود دوست داری.
ای مهربانترین مهربانها
یه 3 یا 4 روزی دارم میرم مسافرت عروسی پسر خالمه
سلام
خیلی با خودم کلنجار رفتم که اینا رو بنویسم یا نه. بالآخره نوشتم:


من مهدی اسماعیلی هستم 19 ساله از کرمان فرزند بزرگ خانواده و......
توی این دنیای مجازی خیلیا دنبال مشخصات مادی هر فرد هستن. مخصوصا توی چت روما. ولی به نظر من اینا اصلا مهم نیست. یعنی توی این دنیای مجازی کسی جای کسی دیگه رو تنگ نمیکنه. اینترنت جاییه که میشه فارغ از ملیت ، جنس و سن به راحتی با افکار دیگران آشنا شد. اون اوایل موقعی که تازه وارد اینترنت شده بودم توی یه گروهی عضو بودم که اسمش الآن یادم نیست. یکیاز بچه های گروه ایمیل زد و گفت به این وبلاگ یه سری بزنین. وبلاگ علیداد بود اولین و آخرین وبلاگی که همشو آنلاین خوندم! وقتی وبلاگ رو کاملا خوندم یه ایمیل به علیداد زدم گفتم میخوام وبلاگ بسازم در جواب تشویقم کرد و لینک چگونه وبلاگ فارسی بسازیم هودرخان رو برام فرستاد. بعد از اینکه عاشقونه رو ساختم به علیداد ایمیل زدم و گفتم چند سالته از کجائی؟ جوابش خیلی نظرم رو عوض کرد توی جواب گفته بود: مهم نیست من کیم یا چند سالمه مهم اینه که چی فکر میکنم آخر نامشم گفته بود: اگه بازم برات مهم بود چند سالمه دوباره ایمیل بزن. اونموقع معنی حرفاش رو نفهمیدم ولی الآن بعد تقریبا 2 سال خوب می فهمم چی میگفت . الآن میفهمم چه لذتی داره که آدم با یه کسی دیگه راتر از جنسیت و ملیتش صحبت کنه. الآن دارم دربه در کسی میگردم که براش اینجور چیزا مهم نباشه فقط فکر داشته باشه و اهل تبادل نظر باشه. راستش رو بخواین دلم واسه علیداد تنگ شده. خیلی مفت از دستش دادم! همیشه وبلاگش رو میخونم ( یه گاز سیب سرخ) ولی دیگه بهش ایمیل نزدم. نمیدونم چرا ولی دوستای خیلی خوبی رو الکی از دست دادم. دلیلش رو نمی دونم . نمی دونم چرا یا از کجا رابطمو قطع کردم؟ ولی همونجوری یا به همون دلیل دیگه با آیدا چت نمیکنم. شادی بخاطر کنکوربوده چون مدت زیادی از اینترنت جدام کرد شایدم مشکل از خودم بوده. نمیدونم ولی هر چی که بوده الآن دارم به گذشته غبطه میخورم و این خیلی بده که آدم جوری زندگی کنه که حسرت گذشته همیشه همراهش باشه. وقتی من عاشقونه رو ساختم 50 تا وبلاگ فارسی نبود ولی هیچ وقت کنتور عاشقونه از 5000 رد نکرد. در اصل چیزی نمینوشتم که خواننده داشته باشه! من یه وبلاگ راه انداختم تا هر چی خواستم بنویسم و از انتقاد دیگران ناراحت نشم. نه، من وبلاگ زدم تا فهمیده بشم تا احساساتم رو بنویم که تلمبار نشه. نه ، نه ، اصلامن عاشقونه رو راه انداختم تا مشهور بشم تا با دروغ گفتن و نفاب گذاشتن رفیق پیدا کنم. آره این درسته من وبلاگ رو با ریا و دروغ راه انداختم. هر چی نوشتم واسه جلب توجه بود. آره، بود بودولی الآن نیستبه خاطر همین کنتور رو صفر کردم من رسما از امروز وبلاگنویسی رو به صورت واقعی شروع کردم. آرشیو رو پاک نمیکنم چون معتقدم هر آدمی به گذشتش وابسته است و اگه از گذشتش فرار کنه ساخته نمیشه! من گذشتمو میپذیرم هر قدر هم کثیف بوده باشه از حالا میخوام صادق باشم و راست بنویسم شاید بدتر از گذشته و حداقل صادقانه. اگه من عکس و مشخصاتم رو توی یاهوکامل کردم به خاطر جلب توجه نبود باور کنید نبود. اینکار رو کردم که همه منو بشناسن و حالا باید با جرات نظراتم رو بگم. با این کار دورنگی رو از بین میبرم میشم همونی که هستم. از این لحظه اونی رو می نویسم که قبول دارم قول میدم قول میدم
تا بعد

۱۳۸۲/۰۵/۲۷

اينارو يكي از بچه هاي گروه ميعادگاه به گروه ميل كرده بود:
حافظ :
اگـر آن تـــرک شــيــرازی بــه دســت آرد دل مـا را
بــه خـال هـنـدویــش بخـشـم سـمرقـنـد و بخارا را

پاسخ صائب تبریزی :
اگــــر آن تـــرک شـــيــــرازی بــــه دســــت آرد دل مــا را
بــه خــال هنــدویش بخـشم سـر و دسـت و تـن و پـا را
هر آنکس چيزی می بخشد، ز مال خويش می بخشـد
نـه چـون حـافظ کـه مـی بــخشــد ســمرقـند و بـخارا را

پاسخ شهریار :
اگـــر آن تــرک شــيـــــرازی بــــه دســـــت آرد دل مــــا را
بــــه خـــال هــنــدویــش بــخشــم تــمـــام روح و اجزا را
هـر آنـکـس کــه می بــخــشــد، بـسان مرد می بخشد
نــه چـون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
ســـر و دســـت و تن و پـــا را بـــه خاک گور می بخشند
نـــه بـــر آن تـــرک شــيــرازی کــه بـــرده جـــملـه دلها را

پاسخ عاشق پيشه :
اگــــر آن تـــرک شـــيــــرازی بـــه دســـت آرد دل مــــا را
بـــه خــــال هــنـــدویــش بـخـشــم تـمـام ديـن و دنيا را

پاسخ عصبانی مزاج :
اگــــر آن تــــرک شــيــــرازی بــــه دســــت آرد دل مـــا را
دهــانــش ســرويــس خـواهم کرد ، که برگرداند دل ما را
دنيا كه شروع شد زنجير نداشت . خدا دنياي بدون زنجير آفريد
آدم بود كه زنجير را ساخت . شيطان كمكش كرد
دل، زنجير شد . عشق، زنجير شد . عشق، زنجير شد.دنيا پر از زنجير شد
و آدم ها همه ديوانه زنجيري
خدا دنياي بي زنجير مي خواست . نام دنياي بي زنجير اما بهشت است
امتحان آدم همينجا بود . دستهاي شيطان از زنجير پر بود
خدا گفت : زنجيره ات را پاره كن . نام زنجيرتو عشق است
يك نفر زنجير هايش را پاره كرد، نام اورا مجنون گذاشتند
مجنون اما، نه ديوانه بود و نه زنجيري
اين نام را شيطان بر او گذاشت . شيطان آدم را در زنجير مي خواست
ليلي مجنون را بي زنجير مي خواست
ليلي مي دانست خدا چه مي خواهد
ليلي كمك كرد تا مجنون زنجيرش را پاره كند
ليلي زنجير نبود
ليلي نمي خواست زنجير باشد
ليلي ماند
زيرا ليلي نام ديگر آزادي است

۱۳۸۲/۰۵/۲۵

یه سر بزنین
سلام

۱۳۸۲/۰۵/۲۰

دهانت را مي بويند
ميادا گفته باشي دوستت مي دارم.
دلت را مي بويند
...............روزگار غريبي ست، نازنين
و عشق را
كنار تيرك راه بند
تازيانه مي زنند.
...............عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد
دراين بن بست كج و پيچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان مي دارند.
به انديشيدن خطر مكن.
روزگار غريبي ست، نازنين
آن كه بر در مي كوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد
آنك، قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوري خون آلود
روزگار غريبي ست، نازنين
و تبسم را بر لب ها جراحي مي كنند
و ترانه بر دهان.
شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد
كباب قناري
بر آتش سوسن و ياس
روزگار غريبي ست، نازنين
ابليس پيروزمست
سور عزاي ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوي خانه نهان بايد كرد



روز31 تيرماه 1358 ........................... احمد شاملو
به قدم چو آفتابم، به خرابه ها بتابم......................................... بگريزم از عمارت، سخن خراب گويم
سلام
خوبين. انتخاب رشته هم تموم شد فقط ميمونه گواهي نامه رانندگي! نميدونم اين روزا چرا اينقدر وقت كم ميارم؟ خلاصه تا بعد

۱۳۸۲/۰۵/۱۸

**به هرجا كه پای می گذاری عشق را بگستران :اول از همه در خانه خویش .
عشق را به فرزندانت به زن یا شوهرت به همسایه ات نثار کن...
اجازه نده که کسی پیش تو بیاید و بهتر و شادتر ترکت نکند مظهر مهر خداوندی باش مهر در چهره خود مهر در چشمان خود مهر در تبسم خود ومهر در برخورد گرم خود .

مادرترزا


**هرکسی که برای کار موفقیت آمیزش نیاز به قدردانی دارد اما کمتر افرادی هستند که این نیاز را بیان کنند ان طور که پسر کوچکی به پدرش گفت بیا دارت بازی کنیم من پرتاب می کنم تو بگو عالی است .


**دردنیایی که می اید از من نخواهند پرسید :"چرا تو موسی نبودی"از من خواهند پرسید :" چرا تو خودت نبودی"


**هنگامی که پیشرفتی در خودباوری یک کودک مشاهده میکنید پیشرفتهای چشمگیری در حوزه موفقیتهای او می بینید اما مهم تر از این مشاهده کودکی است که شروع به لذت بردن از زندگی می کند .
وین دایر


**من خودم هستم پس خوب هستم.

**توجه به دیگران پایه زندگی خوب است و جامعه ای خوب


***دو نفر از میان میله ای بیرون را می نگرند یکی از انان گل و لای را می بیند و دیگری ستارگان را.


**اگر خانه تان اتش گرفت خودتان را به ان گرم کنید

**تلاش فقط هنگامی ثمر بخش می شود که شخص از تلاش دلسرد نشود.

**الهامات و رویا های خود را گرامی بدارید زیرا اینها فرزندان روح شما و موفقیتهای نهاییتان هستند


۱۳۸۲/۰۵/۱۷

به هرجا كه پای می گذاری عشق را بگستران :اول از همه در خانه خویش .
عشق را به فرزندانت به زن یا شوهرت به همسایه ات نثار کن...
اجازه نده که کسی پیش تو بیاید و بهتر و شادتر ترکت نکند مظهر مهر خداوندی باش مهر در چهره خود مهر در چشمان خود مهر در تبسم خود ومهر در برخورد گرم خود .

مادرترزا


هرکسی که برای کار موفقیت آمیزش نیاز به قدردانی دارد اما کمتر افرادی هستند که این نیاز را بیان کنند ان طور که پسر کوچکی به پدرش گفت بیا دارت بازی کنیم من پرتاب می کنم تو بگو عالی است .


دردنیایی که می اید از من نخواهند پرسید :"چرا تو موسی نبودی"از من خواهند پرسید :" چرا تو خودت نبودی"


هنگامی که پیشرفتی در خودباوری یک کودک مشاهده میکنید پیشرفتهای چشمگیری در حوزه موفقیتهای او می بینید اما مهم تر از این مشاهده کودکی است که شروع به لذت بردن از زندگی می کند .
وین دایر


من خودم هستم پس خوب هستم.

توجه به دیگران پایه زندگی خوب است و جامعه ای خوب


دو نفر از میان میله ای بیرون را می نگرند یکی از انان گل و لای را می بیند و دیگری ستارگان را.


اگر خانه تان اتش گرفت خودتان را به ان گرم کنید

تلاش فقط هنگامی ثمر بخش می شود که شخص از تلاش دلسرد نشود.



الهامات و رویا های خود را گرامی بدارید زیرا اینها فرزندان روح شما و موفقیتهای نهاییتان هستند

۱۳۸۲/۰۵/۱۶

آموخته ام كه...
بهترين كلاس درس دنيا محضر بزركترهاست
آموخته ام كه...
وقتي عاشق مي شوم ، عشق خودش را نشان مي دهد
آموخته ام كه...
وقتي سعي مي كني عملي را تلافي كرده و حسابت را با ديگري صاف كني،
تنها به او اجازه مي دهي بيشتر تو را برنجاند.
آموخته ام كه...
هيچ كس كامل نيست مگر اينكه در دام عشق او اسير شوي.
آموخته ام كه...
هر چه زمان كمتري داشته باشم ، كارهاي بيشتري انجام مي دهم.
آموخته ام كه...
اگر يك نفر به من بگويد ،" تو روز مرا ساخته اي" روز مرا ساخته است
آموخته ام كه...
وقتي ، به هيچ طريقي قادر نيستم كمك كنم ، مي توانم براي او دعا كنم
آموخته ام كه...
هر چقدر آدمي نسبت به جبر زمانه اش جدي باشد ، اما هميشه نياز به دوستي
دارد كه بتواند بدون تكلف و ساده لوحانه با او بر خورد كند.
آموخته ام كه...
گاهي اوقات همه آن چيزي كه انسان نياز دارد ، دستي براي گرفتن و قلبي
براي درك شدن است
آموخته ام كه ...
بايد شكر گزار باشيم كه خداوند هر انچه را كه از او مي طلبيم ، به ما نمي دهد
آموخته ام كه...
زير ظاهر سر سخت هر انساني فردي نهفته ، كه خواهان تمجيد و دوست
داشتن است.
آموخته ام كه...
زندگي سخت است اما من سخت ترم.
آموخته ام كه...
وقتي در بندر غم لنگر مي اندازي ، شادي در جاي ديگر شناور است.
آموخته ام كه...
همه خواهان آنند كه در اوج قله زندگي كنند ، اما همه شاديها و پيشرفتها
زماني رخ مي دهند كه در حال صعود به سوي آن هستي.
آموخته ام كه...
پند دهي فقط در دو برهه از زمان جايز است ، زماني كه از تو خواسته مي شود
و هنگامي كه خطري زندگي كسي را تهديد مي كند

۱۳۸۲/۰۵/۱۳

سلام
منم با اين وبلاگ نوشتنم! ولي تصميم دارم از الآن به بعد درست بنويسم. امروز نتايج كنكور رو دادن. حسابي گند زدم! تو رو خدا دعا كنين! يه رشته بدرد بخور قبول شم! حال ندارم دوباره واسه سال آينده بمونم پشت كنكور! راستي هركي از انتخاب رشته چيزي مي دونه به من بميله! تا بعد

۱۳۸۲/۰۵/۱۱

رفت