...اما اینکه عاشورا را بد بفهمی و همین بدفهمی را در زندگی پیاده کنی به اندازه صدها شمر و عمر سعد و یزید و حرمله و سنان می توانی به حسین صدمه بزنی! اینکه اختلافات سیاسی خود با رقیبانت را با اختلاف حسین و یزید یکسان بگیری و خودت را حسین بپنداری و اصلا به این فکر نکنی که این حسین نبود که در روز عاشورا جنگ را شروع کرد! این حسین نبود که به زنان و کودکان حمله کرد! این حسین نبود که آب را به روی مخالفانش بست! این حسین نبود که کشتار کرد! این حسین نبود که مخالفش را شورشی و خارجی و اخلالگر خواند! این حسین نبود که مخالفش را به بند کشید تا مجبور به عذرخواهی از خلیفه مسلمین بکند! این حسین نبود که …. ! اصلا به اینها فکر نکنی ولی در عوض تا دلت بخواهد خودت را جای حسین بگذاری و مخالفت را جای یزید!
هیچ چیزت به هیچ چیز حسین شبیه نباشد، دروغ بگویی، تهمت بزنی، مظلوم کشی بکنی، مظلوم آزاری بکنی، ظالم نوازی بکنی و در عوض بر سر و سینه ات بزنی و عزادار شهیدان کربلا باشی! به قول جلال آل احمد وقتی «سنت شهادت» را فراموش کنی و «سنت عزاداری» را پاس بداری تا ابد در عزای همیشگی خواهی ماند. بدتر از همه آنکه سنت شهادت را بد بفهمی و آن را ابزاری برای حذف رقیب فکری ات بکنی! مثل تروریست های القاعده که به راستی هم سنت شهادت را پاس می دارند!!؟
بزرگ ترین تحریف و خرافه عاشورایی همین بدفهمی هاست که ما را نه پیرو حسین که تنها و تنها عزادار و سینه زن او کرده است و به راستی که چقدر غریب است حسین! خطری که پیر دانشمند ما پنج سال پیش از آن زنهارمان داد اکنون جامه عمل پوشیده و پای خون بی گناهان را هم وسط کشیده است. کاش آن روز می فهمیدیم که دکتر شهیدی تاریخ دان دین شناس است که می تواند حسین را بهتر بشناسد و بشناساند نه فلان مداح بی سواد که هیأت حسینی را با زورخانه شعبان جعفری اشتباه گرفته است! باز هم از زبان علامه دکتر شهیدی می گویم که:
پ.ن: