سلام
دوباره سلام
نماز روزه هاتون قبول(اگه اين خطو خوندي بايد مارم دعا كني!)
اول قبل از هر چيز دليل كمكاري اين چند روز رو بگم. اين خط اينترنتي كه من باهاش كار مي كنم توسط يكي از دوستام كه آي اس پي داره بهم هديه داده شده و روزي دو ساعت براي من در اكثر روزا (البته در اين زمان كه من مجبورم درس بخونم) زياده و هدر ميره. منم ديدم حيفه ديگه ، بذار يكي ديگه هم استفاده كنه. خلاصه رمزو شناسموبه يكي از رفقا دادم
و قرار شد روزي يك ساعت اون كار كنه يك ساعت من. خلاصه جونم براتون بگه كه روز اول اتفاقي نيفتاد و من يك ساعتمو بعد از نماز صبح كار كردم ولي روز دوم و سوم و ... (تا امروز مورخ جمعه 28رمضان) من ديگه صبح ها كمتر كار كردم و و مابقي يك ساعت و مي ذاشتم براي بعد از ظهر غافل از اينكه من هر چي كمتر كار كنم اين رفيق ناباب بيشتر كار مي كنه. چهارشنبه همين هفته بهش گفتم بابا يك ساعت بيشتر كار نكن گفت باشه. ولي ديروز يعني پنج شنبه بعداز ظهر(كه صبحش هيچي كار نكرده بودم) ديدم از قضا اين رفيق ناخلف ما همه دو ساعت تموم كرده ناكس!!! ديگه ديدم نمي شه بلند شدم يه تلفن زدم به همين رفيقي(عجب رفيق تو رفيقيه ها) كه بهم اينترنت داده بود و اسم رمزو شناسه رو تغيير دادم حالا هم كه صبح پنج شنبه است تقريبا يه يك ساعتو نيمشو تموم كردم مابقيشم گذاشتم واسه وبلاگم. حالا اين رفيق شفيق بي حياي ما چيكار ميكنه خدا ميدونه.
- تا ديروز خيلي اعصابم خورد بود. آخه يكي نيست يگه پسر اصلا نه، آقا پسر تو بايد ساكت باشي و ما حرف بزنيم؟ الآن من چي بگم توبشنوي ؟ شيتونه ميگه يه نامه بهت بنويسم پر از چرت و پرت كه ديگه هوس گوش كردن نكني(آخه من تو چرت و پرت نويسي استادم نميبينين چرت ترين وبلاگ دنيا مال منه).
- اين چند روز يه سري كوچولويي به يه سه چهارتا وبلاگ ايروني زدم ديدم همه يه شعر نوشتن از طرفه ديگه هم يه موزيك از طرفه يكي از دوستاي خوبم(كه البته رفيق مدرسه ايه)
به دستم رسيد كه البته موزيك نيست يه دكلمه با صداي مسعود فردمنش كه يه آهنگ خيلي قشنگ هم همراهيش مي كنه. تصميم گرفتم شعرشو كه تقريبا شعر قشنگيه براتون بنويسم(البته براي دفع كوتي چون من كه هميشه در معني عاميانه دارم شعر مينويسم) :
موضوع درس امروز درس جوونمرديه
مي دونين كيه معلم، غلامرضا تختيه
بايد كه توي زندگي يه مرد باشيم تو ميدون
اين راه و رسم تختيه آي بچه هاي ايرون
پيرو راه مردايين، شاگرد پهلوونايين
خوبه كه يادتون باشه معلماي فردايين
يه تختي بود يه ايرون
خاطرخواهاش فراوون
كارش رضاي مردم، به دادشون رسيدن
به جاي مهر و امضا ، حرفشو مي خريدن
روزي و روزگاري ،در حين كارزاري
فهميد كه يك دسته حريفه اون شكسته
مردونه باشهامت، گفت نيست اين عدالت
تموم دنيا ديدن كشتي گرفت يه دستي
گويي كه ساغري شد در گير و داره مستي
اون نيست اما اسمش موند تو ديار هستي
يه تختي بود يه دنيا، دلش به قده دريا
تو قصه ها نوشتن حقيقته نه رويا
اسمش چه رونغي داد به اسم پهلوونا
دنبال راه و رسمش را افتادن جوونا
يه تختي بود يه بازار
دوست داش بميره اما، مردم نبينن آزار
يه تختي بود يه ميدون
واي از روز مرگش ، مردم با چشم گريون
يه ملت و يه تختي
قصش قشنگه اما پايان روزگارش، رسيد به شور بختي
يه تختي بود كه مردش
از بس زمين نخوردش!
گفتن كه خودكشي بود، از بس كه تو خوشي بود!
گفتيم دروغه ، شايد از درد و نا خوشي بود
يه تختي بود كه كشته شد
اما توي روزنامه ها جور ديگه نوشته شد!
يه تختي بود كه كشتنش ،
اما دليل مرگشو خاطرخواهي نوشتنش
يه تختيه كه زندس
قصش كوتاهه اما، اسمش كه خيلي گندس!
چه باخت چه برد مهم نيست
اما تا دنيا دنياس
برندس و برندس
- خوب حال كردين.عجب شعري بود ما كه نفميديم كه غزل بود يا مثنوي يا شعر نو!!!
- مطمئنم خيلياتون فكر مي كنين كه من يه آدم هميشه خندون و شاد و خوشحالم. ولي اينطوري نيست چون دوست ندارم آنقدر بي خيال باشم كه هميشه شاد باشم!! . دوست دارم كه شاد باشم در جاي خودش و غمگين باشم در جاي خودش. اصلا به قول شاعر كه ميگه: "يه پيامه اين تبسم كه روي لبهاي منه - خيلي وقته كه به گريهام مي خندم غزلك". خدا خيري به اين شاعر بده كه كار منو خيلي آسون كرد. راستي بهتون بگم كه تا وقتي كه غم نباشه شادي هيچ مفهومي نداره ، پس غم مهمتر از شاديه. حالا اين همه ذر زدن اوليه كه ازاعتقادات منه
واسه اين بود كه بگم: اين دو روز گذشته آي باروني اومد آي باروني اومد(البته من تهران زندگي نميكنم) . يكي ازدلايل نلاگيدن ماهم همين بود ديگه . تا وقت پيدا مي كردم ميرفتم قدم ميزدم اونم با يه پيرن نازك!! حالا هم دارم سرما ميخورم!!!!!!!!!!!!!!
يخچال:
- خسته نباشين چه وبلاگ خوناي فعالي، هنوز توكفه يه جك يخم مونديم!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بزرگ مي شه يادش ميره!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، كوه اورست درست ميشه!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بر مي گرده مي ره خونه!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، مي ره خشك شويي!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، غش ميكنه!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، مي ميره!!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، تا در خونه سينه خيز مي ره!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بلند مي شه بعدش داشته مي رفته دوباره مي خوره زمين!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بلند مي شه و مي ره ولي يهو فكر مي كنه داره بر ميگرده!!!
- اگه يخ زدين حقتونه ! تا شما باشين جك بفرستين.
سئوال:
- جون من به سئوالا جواب بدين:
- گواهينامه رانندگي رو تو 18 سال تمام ميدن يا 17 سال تمام؟
- به نظرتون من كجا زندگي ميكنم چند سالمه و چه خصوصيات اخلاقي اي دارم؟
جواب:
- از صدقه سر فعاليت وبلاگ خوناي ايراني تموم كرديم!
تنهايي:
- شده تا حالا وقتي بارون مي باره بغضتون بتركه.اگه يه وقت اينطوري شدين بدونين دلتون براي يكي تنگ شده يا عاشق شدين. اين عاشقانه ترين لحظات عمر يه نفر ميتونه باشه . عاشقونه ترين لحظات تقديم شما باد.
اوني كه همه رو دوس داره.
- "يه روز دلم گرفته بود، مثه روزاي باروني" اين شعرو شنيدين يا اينو "چشماي منتظر به پيچ جاده ، دلهره هاي دل پاك و ساده" ؟ اگه نشنيدين اوليش مال نوار دوست دارم با صداي ناصر عبداللهي و دوميش هم ماله سياوش خان قميشيه الآن اسم كاستش يادم نيست ولي بعدا بهتون مي گم .
كاردر وبلاگ:
- "انتقاد نشانه آدميت است. پس بياييد انتقاد كنيم." ن.ق: اوني كه همه رو دوست داره.
پايانيه:
- اول از همه خدا پدر و مادر و جد و آباد مخترع اين برچسب فارسي رو بيامرزه عجب كاره منو آسون كرده!!
- ببخشيد اين دو سه قسمت آخري غمگين بود آخه داره بارون مياد.
- تصميم دارم هر روز همين جوري بي خيال قرآن يا نهج البلاغه يا حافظ وا كنم هر چي اومد بنويسم. دنبال يه اسم براي اين بخشي كه گفتم ميگردم . پليز هلپ مي
- اميدوارم بهترين روزاي زندگي تون فردا هاتون باشه.
مهدي
دوباره سلام
نماز روزه هاتون قبول(اگه اين خطو خوندي بايد مارم دعا كني!)
اول قبل از هر چيز دليل كمكاري اين چند روز رو بگم. اين خط اينترنتي كه من باهاش كار مي كنم توسط يكي از دوستام كه آي اس پي داره بهم هديه داده شده و روزي دو ساعت براي من در اكثر روزا (البته در اين زمان كه من مجبورم درس بخونم) زياده و هدر ميره. منم ديدم حيفه ديگه ، بذار يكي ديگه هم استفاده كنه. خلاصه رمزو شناسموبه يكي از رفقا دادم
و قرار شد روزي يك ساعت اون كار كنه يك ساعت من. خلاصه جونم براتون بگه كه روز اول اتفاقي نيفتاد و من يك ساعتمو بعد از نماز صبح كار كردم ولي روز دوم و سوم و ... (تا امروز مورخ جمعه 28رمضان) من ديگه صبح ها كمتر كار كردم و و مابقي يك ساعت و مي ذاشتم براي بعد از ظهر غافل از اينكه من هر چي كمتر كار كنم اين رفيق ناباب بيشتر كار مي كنه. چهارشنبه همين هفته بهش گفتم بابا يك ساعت بيشتر كار نكن گفت باشه. ولي ديروز يعني پنج شنبه بعداز ظهر(كه صبحش هيچي كار نكرده بودم) ديدم از قضا اين رفيق ناخلف ما همه دو ساعت تموم كرده ناكس!!! ديگه ديدم نمي شه بلند شدم يه تلفن زدم به همين رفيقي(عجب رفيق تو رفيقيه ها) كه بهم اينترنت داده بود و اسم رمزو شناسه رو تغيير دادم حالا هم كه صبح پنج شنبه است تقريبا يه يك ساعتو نيمشو تموم كردم مابقيشم گذاشتم واسه وبلاگم. حالا اين رفيق شفيق بي حياي ما چيكار ميكنه خدا ميدونه.
- تا ديروز خيلي اعصابم خورد بود. آخه يكي نيست يگه پسر اصلا نه، آقا پسر تو بايد ساكت باشي و ما حرف بزنيم؟ الآن من چي بگم توبشنوي ؟ شيتونه ميگه يه نامه بهت بنويسم پر از چرت و پرت كه ديگه هوس گوش كردن نكني(آخه من تو چرت و پرت نويسي استادم نميبينين چرت ترين وبلاگ دنيا مال منه).
- اين چند روز يه سري كوچولويي به يه سه چهارتا وبلاگ ايروني زدم ديدم همه يه شعر نوشتن از طرفه ديگه هم يه موزيك از طرفه يكي از دوستاي خوبم(كه البته رفيق مدرسه ايه)
به دستم رسيد كه البته موزيك نيست يه دكلمه با صداي مسعود فردمنش كه يه آهنگ خيلي قشنگ هم همراهيش مي كنه. تصميم گرفتم شعرشو كه تقريبا شعر قشنگيه براتون بنويسم(البته براي دفع كوتي چون من كه هميشه در معني عاميانه دارم شعر مينويسم) :
موضوع درس امروز درس جوونمرديه
مي دونين كيه معلم، غلامرضا تختيه
بايد كه توي زندگي يه مرد باشيم تو ميدون
اين راه و رسم تختيه آي بچه هاي ايرون
پيرو راه مردايين، شاگرد پهلوونايين
خوبه كه يادتون باشه معلماي فردايين
يه تختي بود يه ايرون
خاطرخواهاش فراوون
كارش رضاي مردم، به دادشون رسيدن
به جاي مهر و امضا ، حرفشو مي خريدن
روزي و روزگاري ،در حين كارزاري
فهميد كه يك دسته حريفه اون شكسته
مردونه باشهامت، گفت نيست اين عدالت
تموم دنيا ديدن كشتي گرفت يه دستي
گويي كه ساغري شد در گير و داره مستي
اون نيست اما اسمش موند تو ديار هستي
يه تختي بود يه دنيا، دلش به قده دريا
تو قصه ها نوشتن حقيقته نه رويا
اسمش چه رونغي داد به اسم پهلوونا
دنبال راه و رسمش را افتادن جوونا
يه تختي بود يه بازار
دوست داش بميره اما، مردم نبينن آزار
يه تختي بود يه ميدون
واي از روز مرگش ، مردم با چشم گريون
يه ملت و يه تختي
قصش قشنگه اما پايان روزگارش، رسيد به شور بختي
يه تختي بود كه مردش
از بس زمين نخوردش!
گفتن كه خودكشي بود، از بس كه تو خوشي بود!
گفتيم دروغه ، شايد از درد و نا خوشي بود
يه تختي بود كه كشته شد
اما توي روزنامه ها جور ديگه نوشته شد!
يه تختي بود كه كشتنش ،
اما دليل مرگشو خاطرخواهي نوشتنش
يه تختيه كه زندس
قصش كوتاهه اما، اسمش كه خيلي گندس!
چه باخت چه برد مهم نيست
اما تا دنيا دنياس
برندس و برندس
- خوب حال كردين.عجب شعري بود ما كه نفميديم كه غزل بود يا مثنوي يا شعر نو!!!
- مطمئنم خيلياتون فكر مي كنين كه من يه آدم هميشه خندون و شاد و خوشحالم. ولي اينطوري نيست چون دوست ندارم آنقدر بي خيال باشم كه هميشه شاد باشم!! . دوست دارم كه شاد باشم در جاي خودش و غمگين باشم در جاي خودش. اصلا به قول شاعر كه ميگه: "يه پيامه اين تبسم كه روي لبهاي منه - خيلي وقته كه به گريهام مي خندم غزلك". خدا خيري به اين شاعر بده كه كار منو خيلي آسون كرد. راستي بهتون بگم كه تا وقتي كه غم نباشه شادي هيچ مفهومي نداره ، پس غم مهمتر از شاديه. حالا اين همه ذر زدن اوليه كه ازاعتقادات منه
واسه اين بود كه بگم: اين دو روز گذشته آي باروني اومد آي باروني اومد(البته من تهران زندگي نميكنم) . يكي ازدلايل نلاگيدن ماهم همين بود ديگه . تا وقت پيدا مي كردم ميرفتم قدم ميزدم اونم با يه پيرن نازك!! حالا هم دارم سرما ميخورم!!!!!!!!!!!!!!
يخچال:
- خسته نباشين چه وبلاگ خوناي فعالي، هنوز توكفه يه جك يخم مونديم!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بزرگ مي شه يادش ميره!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، كوه اورست درست ميشه!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بر مي گرده مي ره خونه!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، مي ره خشك شويي!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، غش ميكنه!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، مي ميره!!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، تا در خونه سينه خيز مي ره!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بلند مي شه بعدش داشته مي رفته دوباره مي خوره زمين!!!
- يه بار يه نفرمي خوره زمين ، بلند مي شه و مي ره ولي يهو فكر مي كنه داره بر ميگرده!!!
- اگه يخ زدين حقتونه ! تا شما باشين جك بفرستين.
سئوال:
- جون من به سئوالا جواب بدين:
- گواهينامه رانندگي رو تو 18 سال تمام ميدن يا 17 سال تمام؟
- به نظرتون من كجا زندگي ميكنم چند سالمه و چه خصوصيات اخلاقي اي دارم؟
جواب:
- از صدقه سر فعاليت وبلاگ خوناي ايراني تموم كرديم!
تنهايي:
- شده تا حالا وقتي بارون مي باره بغضتون بتركه.اگه يه وقت اينطوري شدين بدونين دلتون براي يكي تنگ شده يا عاشق شدين. اين عاشقانه ترين لحظات عمر يه نفر ميتونه باشه . عاشقونه ترين لحظات تقديم شما باد.
اوني كه همه رو دوس داره.
- "يه روز دلم گرفته بود، مثه روزاي باروني" اين شعرو شنيدين يا اينو "چشماي منتظر به پيچ جاده ، دلهره هاي دل پاك و ساده" ؟ اگه نشنيدين اوليش مال نوار دوست دارم با صداي ناصر عبداللهي و دوميش هم ماله سياوش خان قميشيه الآن اسم كاستش يادم نيست ولي بعدا بهتون مي گم .
كاردر وبلاگ:
- "انتقاد نشانه آدميت است. پس بياييد انتقاد كنيم." ن.ق: اوني كه همه رو دوست داره.
پايانيه:
- اول از همه خدا پدر و مادر و جد و آباد مخترع اين برچسب فارسي رو بيامرزه عجب كاره منو آسون كرده!!
- ببخشيد اين دو سه قسمت آخري غمگين بود آخه داره بارون مياد.
- تصميم دارم هر روز همين جوري بي خيال قرآن يا نهج البلاغه يا حافظ وا كنم هر چي اومد بنويسم. دنبال يه اسم براي اين بخشي كه گفتم ميگردم . پليز هلپ مي
- اميدوارم بهترين روزاي زندگي تون فردا هاتون باشه.
مهدي