۱۳۸۰/۱۱/۱۹

بنام رحمتگر مهربان
سلام
جمعه بهترين روز خدا و بهترين روز زيبايي ها
جمعه تجلي استراحت ها و راحتي از خستگي
اولين روزي بود كه تا ساعت 10 خوابيدم و ساعت 11 صبحانه خوردم و هنوز نهار نخوردم اين حرفها را در حالي مي خوانم كه دو تا فرد فيلم در كنارم در حال مزاح هستن يكي داره شعر مي خونه “ آلاله بچه كرده / پرستو غنچه كرده“و خواستار شفاي عاجز براي اين افراد هستم
و من ديگر مطلبي براي گفتن نداشتندي و مجبور به غزل از مولانا شدندي. به اميد رضايت از اين ابيات.
------------------------------------------------------------------
دومين غزل :

به باغ بلبل از پس نواي ما گويد * * حديث عشق شكرريز جان فزا گويد
اگرز‚رنگ رخ يار ما خبر دارد * * زلاله زارو ز نسرين وگل چرا گويد
زراه غيرت گويد كه تا بپوشاند * * رها كند سرچشمه حديث پا گويد
كه پاره پاره به تدريج ذره كي گردد * * فنا شود كه اگر تند وبرو لا گويد
كهي كه ذره بود پيش او دوصدكه قاف * * دوان دوان شود آن د م كه او بيا گويد
چوگوش كوه شنيد آنبياي فرخ او * * به سر بيايد و لبيك را دوتا گويد
به حق گلشن اقبال كند رو مستي
چوگل خموش كه تا بلبلت ثنا گويد
----------------------------------------------------------------------------------------
:FINISHING
اللهي عشقم را فرمت مكن.
اللهي دلم را ويروسي نساز.
اللهي ما بنده ايم و بنده را جز بندگي نشايد پس به ما الفباي بندگي بياموز.
دوستدار ترين دوستداران .........محمود

0 نظر:

ارسال یک نظر