هممون بعضی وقتا قاطی می کنیم، عصبی می شیم، غمگین می شیم. منم مثل بقیه آدما. البته اگه به آدما بر نخوره! کم و بیش قاط می زنم ولی خب، اهل ناز کردن نیستم. معمولن کمتر کسی می فهمه من قاطی کردم. یعنی معمولن تا خودم نخوام کسی نمی فهمه. این مربوط به روابط واقعی (اسم بهتری واسش پیدا نکردم) من در دنیای این ور شیشه است. من نود درصد اوقات خنده رو هستم. ولی دنیای مجازی نه! عادت کردم همونجوری که دلم هست باشم اینجا. اگه عصبانی ام، عصبانی ام! و اگه غمگینم، غمگین. بارها شنیدم و خوندم که آدما توی نت فرق می کنن با آدمای واقعی. نمی شه اعتماد کرد (یا بهتر بگم: نباید اعتماد کرد). آدما تو دنیای مجازی اونجوری هستن که آرزو دارن باشن ولی در دنیای واقعی .... . ازین حرفا زیاد شنیدیم و همشون هم درستن. شاید دوستی با کسی که احتمالن هرگز نمی بینیش، صداش رو نمی شنوی و حتا هرگز شخصیت واقعی ش، وضعیت خانواده و زندگیش رو نمی شناسی، خیلی احمقانه باشه. تازه دوست صمیمی شدن احمقانه تر! خیلی خریت می خواد که یه آی دی رو توی زندگی واقعیت وارد کنی؟ هووووووووم؟ خیلی خریت می خواد؟ آره خب، فکر کنم که بخواد! ولی من اونقدر خر هستم که اینکار رو بکنم و به همین خاطر وقتی آن (On) می شم و یه دوست قدیمی - که نه صداش رو شنیدم و نه اگه توی خیابون ببینمش می شناسمش - بهم پی ام (PM) می ده و حالم رو می پرسه و می گه دوست نداره ناراحت ببینه منو مثه خر کیف می کنم! بله می دونم، ممکنه اصلن حتا یه لحظه هم به یاد من نبوده یا اصلن مُرده و زنده ی من براش فرق چندانی نداشته باشه. ممکنه تا من تق تق کردم یادش اومده که: " آره، اوندفه می گفت حالم گرفتست. بیا خرش کنم! بگم به فکرش بودم" اینا قبول. ولی من دوست دارم فکر کنم که از ته یه دل مهربون داره واسم آرزو می شه که شاد باشم. دوست دارم فکر کنم از ناراحتی من ناراحت می شه. چرا؟ شاید چون خودم اینجوریم. الله اعلم!
پ.ن1: ممنونم از همه دوستای حقیقی و مجازی ام (به معنای عام). از همه ی اونایی که دیدمشون یا اونایی که ندیدمشون. از همه اونایی که حضورشون رو در کنارم حس می کنم، چه مجازی و چه حقیقی.
پ.ن2: از به کاربردن تعابیری مثل مجازی و حقیقی متنفرم چرا که مرز حقیقت رو نمی شناسم و خیلی وقتا چیزای مجازی برام خیلی حقیقی ترن از هر حقیقتی! افسوس که کلمه ی دیگه ای به ذهنم نرسید.
پ.ن3: این جا اگر هذیان بگویم می شوم دیوانه، من مشکلی ندارم فقط نمی فهمم چرا انتظاری غیرازاین از من دارند. در حالی که من خوشم با حال خودم.
پ.ن1: ممنونم از همه دوستای حقیقی و مجازی ام (به معنای عام). از همه ی اونایی که دیدمشون یا اونایی که ندیدمشون. از همه اونایی که حضورشون رو در کنارم حس می کنم، چه مجازی و چه حقیقی.
پ.ن2: از به کاربردن تعابیری مثل مجازی و حقیقی متنفرم چرا که مرز حقیقت رو نمی شناسم و خیلی وقتا چیزای مجازی برام خیلی حقیقی ترن از هر حقیقتی! افسوس که کلمه ی دیگه ای به ذهنم نرسید.
پ.ن3: این جا اگر هذیان بگویم می شوم دیوانه، من مشکلی ندارم فقط نمی فهمم چرا انتظاری غیرازاین از من دارند. در حالی که من خوشم با حال خودم.
0 نظر:
ارسال یک نظر