۱۳۸۴/۰۵/۲۸

قلمرو ادراک آدمی
ای عزیز همانا که در خاطرت گذر کند که چندین بلا که در جهان است اگر او قادر است که برگیرد،ارحم الراحمین کجا بود؟ این اشکال
از آن می افتد ترا که کار های الهی را به ترازوی عقل مخصوص خود می سنجی. این بدان قدر است که عالمی بزرگ تصنیفی می کند در علمی و فرزندی دارد یکساله، بر او اعتراض می کند که تو را این به چه کار می آید که بدان مشغولی؟ کاغذ چرا بعضی سیاه می کنی و حواشی اوراق سفید می گذاری؟ اگر صلاح در سپیدی کاغذ است، پس همه سپید بگذار! و اگر کمال کاغذ در سیاهیست، پس همه را سیاه کن که تو قادری که همه سیاه کنی. و تو دانی که پدر از جواب کودک عاجز بود، نه از عجز خود، یا از آنکه اعتراض او را جواب ندارد، بلکه از قصور آن کودک که از عالم پدرش هیچ خبری نیست. اگر نه این سوال را این همه قدر و خطر نیست که پدر از جواب آن عاجز آید
اکنون بدان که ملائکه و انبیا و علما همه نسبت وا کمال علم و قدرت ازلی قاصرترند به بسیاری ازین کودک به نسبت وا پدر خویش. و اهل غفلت، که عموم خلق اند، نسبت وا انبیا و علما قاصر تر از آن کودک اند وا نسبت به پدر خویش. اگر عالمی جواب ابلهی ندارد در حقیقت جریان قضا و قدر و کیفیت ترتیب احکام ازلی، یکی بر یکی، تو تعجب مدار
(عین القضاة همدانی ، نامه ها)

0 نظر:

ارسال یک نظر