سلام
دیشب یه اتفاقی برام افتاد که واقعا باعث شد یه چیزایی رو عملا تجربه کنم و بفهمم! دیشب میخواستم یکی از این آتاری های قدیمی رو به تلویزیون وصل کنم تا یادی از بچگی کرده باشم! ولی جاتون خالی زمانی آتاری رو به برق زدم و فیش رو به تلویزیون وصل کردم درست تصویر نمی داد و خیلی برفک داشت در همین حین نگاه من به یه سیم افتاد که دو سرش روکش نداره. من فکر کردم این سیمه چیه؟ اومدم برش دارم ولی تا دستم بهش خورد چنان جرقه ای زد که همه خونه بدو بدو اومدن توی اتاق. اگه گفتین چی شده بود؟ خوب این سیم به یه دو شاخه وصل بود که سر دیگش هم رو کش نداشت و همراه وسایل اون آتاریه بود. قبل از این که من بخوام آتاری رو وصل کنم بچه هایی که میخواستن با آتاری بازی کنن اون سیم رو به برق زده بودن و سر دیگش رو هم وسط اتاق ول کرده بودن! حالا اینکه این بچه ها همش وسط اتاق این ورو اون ور می پریدن و من چند بار پام رو کنار این سیم گذاشته بودم بماند!
این اتفاق به چند چیز رو یادآوری کرد:
1- اینکه واقعا مرگ چقدر به آدم نزدیکه! من که این همه باحالم! کلی سرزنده ام! اصلا امید کل خانواده ام! ( آره جون خودم ) نزدیک بود بمیرم! اِ اِ اِ
2- واقعا اگه مردن قسمت یکی نباشه نمی میره حتی اگه توی بدترین شرایط باشه!
3- انسان خیلی جونش رو دوست داره، خیلی!
:: حالا بعد از اونهمه چرت و پرت یه حدیث بنویسم؟ این حدیث رو امام صادق(ع) نقل کردن، که خود امام صادق (ع) اون رو از پدرشون و پدرشون اونو از پدر خودشون و.... تا برسه به امام علی (ع) که امام علی (ع) هم فرمودن که این حدیث رو عیسی بن مریم نقل کرده است. این حدیث اینه: « خوشا به حال کسی که 5 چیز داشته باشه:
1- سکوتش تفکر باشه ( یعنی وقتی که ساکته و حرف نمیزنه در حال فکر کردن باشه )
2- چشمش، چشمی عبرت بین باشه! ( یعنی وقتی که به حادثه ای یا واقعه ای نگاه میکنه از اون عبرت بگیره )
3- باغ دلگشا یش خونش باشه! ( یعنی .... اینکه دیگه توضیح نداره )
4- مردم از دست زبانش در امان باشن ( یعنی اینکه اگه کسی دیدش فوری راهش رو کج نکنه بگه اوه اوه اوه الآن یه چیزی میگه آبروم میره! )
5- ( این یکی رو هر چی فکر می کنم یادم نمیاد! شرمنده )
:: اینم یه نوشته خیلی قشنگ از شهید چمران در وصف دکتر علی شریعتی:
تو ای علی حیات جاوید یافته ای، و ما مردگان متحرک آمده ایم تا از فیض وجود تو حیات یابیم. قسم به غم که تا روزی که دریای غم بر دلم موج می زند، ای علی تو در دل من زنده و جاویدی. قسم به عشق، که تا وقتیکه قلب سوزانم می جوشد و می خروشد و می سوزد، تو ای علی در قلب من حیات داری، که جاذبه آسمانی عشق را در رگهای وجودم به گردش در می آوری، و حیاتم را از عشق و فداکاری سرشار میکنی. سوگند به تنهایی، که نتیجه عظمت و عشق و یکتایی است، و زاینده لطافت و اخلاص و عرفان است که تا وقتیکه خدا تنهاست، تو ای علی در تنهایی ما وجود داری. قسم به عدل و عدالت، که تا روزی که ظلم و ستم بر دوش انسان ها سنگینی می کند تو در فریاد ستم دیدگان علیه ستمگران میغری و میخروشی.
0 نظر:
ارسال یک نظر