۱۳۸۴/۰۸/۲۳

می نویسم: بارون می آد، من فقط صداشو می شنوم. با این که چسبیدم به شومینه بازم سردمه. چقدر دلم می خواست یکی اینجا بود و بغلم می کرد!
می نویسه: ولی من می تونم جلوی خودمو بگیرم.
می نویسم: در چه مورد جلوی خودتو بگیری؟
می نویسه: هیجی شوخی کردم! جیش، بوس، لا لا.
می نویسم: یکی طلبت تا منم ازین شوخیا بکنم.
برم تو بغل پتو شاید گرم شدم.
شبت خوش
گرم باشی
علی علی
کنار شومینه دراز می کشم. سردمه و به هیچ کس مربوط نیست به چی فکر می کردم!
بعد ده دقیقه با نوز آبی گوشی به خودم میام.
می نویسه: نتونستم جلوی خودمو بگیرم. من تو رو خیلی دوست دارم. حالا برو زیر پتو. من نمی خوام گرم شم. سرمای اتاقم رو بیشتر دوست دارم. گرما واسه تو.
می رم زیر پتو. یادم نیست گرم شدم یا نه چون اونقدر آروم شدم که یهو خوابم رفت!
ولی اون سردشه.