۱۳۸۵/۰۹/۰۲

...
يه روز يه ماره داشت مي رفت
از لاي در باز يه خونه ويلايي
يه دونه مار خوش خط و خال بين سبزه هاي باغچه ديد
...
اما ديد... شلنگه!

..............
پ.ن: 1- طنز تلخ
2- شلنگ ها موجوداتي سطحي، فاقد اعتماد به نفس كافي و خط و خال بين هستند!
3- هرروز به جمعيت شلنگ ها اضافه مي شود... بيچاره مارها!
4- شلنگ ها فكر مي كنند كه اگر مارها در مقابل حركات بچه گانه و تصميمات بي فكرانه آن ها سكوت كرده اند؛ به خاطر ترس از تهديدات آنهاست... در حالي كه مارها در نهايت به اين نتيجه مي رسند كه يك شلنگ، حتي ارزش اعتراض يا سوال كردن هم ندارد!....
5- يك مار عاقل هرگز از يك باغچه دوبار گزيده نمي شود!
.
.
.
n- شلنگ ها به بهشت نمي روند!

پی نوشت:
متن کاملش رو از اینجا بخونین.

0 نظر:

ارسال یک نظر