۱۳۸۹/۰۳/۱۲

چه طوفانی ...

چه توفانی...
دلم پر است
نازنین!
بگذار
در سوگ یک سلام بگریم
دیروز
با هر سلام تازه
آفتابی می تابید بر برف:
«چه کار میتوانم برایت بکنم»
امروز
انتظارت دیری نمی پاید
هر سلام تازه
بی درنگ
می رسد به ترجیع همه دوستی های این روزگار:
«چه کار می توانی برایم بکنی»
***
چه توفانی از سر این باغ گذشته است!

۴ نظر:

  1. سلام
    به من هم سر یزن دارم قصه ی عشقم رو می نویسم
    وبلاگت زیبا بود

    پاسخحذف
  2. سلام.سایت مفید و گیرایی دارین.خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم.اگه موافق بودین سایت ما رو با نام طراحی فارسی لینک کنید و بفرمایید شمارو با چه نامی لینک کنیم.یا علی

    پاسخحذف
  3. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  4. سلام خوبید؟ من وبلاگتونو دیدیم جالب بود به منم سر بزنید

    پاسخحذف