۱۳۸۰/۱۱/۱۸

سلام
از اين به بعد هر روز با يك غزل از مولانا:

خنده از لطفت حكايت مي كند****** ناله از قهرت شكايت مي كند
اين دو پيغام مخالف در جهان****** ازيكي دلبر روايت مي كند
غا فلي را لطف بفريبد چنا ن****** قهر ننديشدجنايت مي كند
وان يكي را قهر نوميدي دهد******* ياس كلي را رعايت مي كند
عشق ما نند شفيعي مشفقي*******اين دو گمره راحمايت مي كند
شكرها داريم زين عشق اي خدا*****لطفهاي بي نهايت مي كند
هر چه ما در شكر تقصيري كنيم*** عشق كفران را كفايت مي كند
كوثراست اين عشق با آب حيات****عمر را بي حدوغايت مي كند
در ميان مجرم و حق چون رسول* بس دوا دو بس سعايت مي كند
بس كن اي آيت آيت اين را بر مخوان
عشق خود تفسير آيت مي كند

--------------------------------------------------------------------------------
FINISHING:
نمي دونم چه قدر گير درس و زندگي و كامپيوتر و تلويزيون و... شديم كه از كتاب و شعر و داستان دور شديم و حتي وقت خواندن اين ارزشها را نمي كنيم شعر هاي ادبيات ما شعرهاي با وزن و آهنگي هستندكه مااز آنها غافل شده ايم و زيبايي هاي آنها را درك نكرده ايم زيبايي شعر در آهنگ است و در عشق است در قرب . ولي چگونه بتونيم به اين معاني سنگين پي ببريم دشوار است.
اين شعر لطيف “چو مهر آيد حركت افزون شود“
معاني زيادي رو مي توان براي مهر در نظر گرفت مانند:
خورشيد
عشق
ماه مهر
خدايا هميشه ما را عاشق نگه دار ودراين راه كمكمان كن.
اللهي ما را آن ده كه آن به و ما را مسپار به كه ومه(الهي نامه خواجه عبد الله انصاري).
الهي آنچه را كه عشق نيست ارزش چيست؟

0 نظر:

ارسال یک نظر