۱۳۸۵/۰۷/۰۱

فالاچی

قدیم ترا فکر می کردم شخصیتی که چیزی خلق می کنه خیلی مهمه! یعنی مثلن از یه کتاب خوشم میومد فکر می کردم باید از نویسنده ش هم خوشم بیاد. بعدترا خیلی اذیت می شدم. آخه مثلن از فلان کتاب، فیلم، آهنگ و... خوشم میومد، حتا ازبازی بعضی بازیگرا خوشم میومد اما از آدمایی که پشت اونا بودن نه!
الآن دیگه کاری به آدما ندارم! من از موسیقی و فیلم و کتاب و همه و همه لذت می برم. همین.
در مورد فالاچی هم همینطور
هرکی و هرچی که بود! جدا از همه ی بدی ها یا خوبی هاش، خوب می نوشت!!
از" نامه به کودکی که هرگز زاده نشد"ش خیلی لذت بردم. کسی چه می دونه! شایدم به خاطر ترجمه ی یغما گلرویی بود.
هووووووووم؟

پی نوشت:
- فوتوبلاگ من به روز شد

0 نظر:

ارسال یک نظر