۱۳۸۲/۰۵/۲۰

دهانت را مي بويند
ميادا گفته باشي دوستت مي دارم.
دلت را مي بويند
...............روزگار غريبي ست، نازنين
و عشق را
كنار تيرك راه بند
تازيانه مي زنند.
...............عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد
دراين بن بست كج و پيچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان مي دارند.
به انديشيدن خطر مكن.
روزگار غريبي ست، نازنين
آن كه بر در مي كوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد
آنك، قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوري خون آلود
روزگار غريبي ست، نازنين
و تبسم را بر لب ها جراحي مي كنند
و ترانه بر دهان.
شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد
كباب قناري
بر آتش سوسن و ياس
روزگار غريبي ست، نازنين
ابليس پيروزمست
سور عزاي ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوي خانه نهان بايد كرد



روز31 تيرماه 1358 ........................... احمد شاملو

0 نظر:

ارسال یک نظر