۱۳۸۳/۱۲/۲۵

کبوتر
آسمون بغضشو خالی میکنه
آدمو حالی به حالی میکنه
کوچه ها رنگ زمستون میگیرن
شیشه ها بخارو بارون میگیرن
آدما چتراشونو وا میکنن
گریه ابرو تماشا میکنن
نمی خوان مثه درختا تر بشن
از دل قطره ها باخبر بشن
نمیخوان بی هوا خیس آب بشن
زیر بارون بمونن خراب بشن!
اما تو چترتو بستی کبوتر
زیر بارونا نشستی کبوتر
رفتیو سنگا شکستن بالتو
اومدی هیشکی نپرسید حالتو
بعضیا دشمنای خونی شدن
بعضیا غول بیابونی شدن
بعضیا میگن که بارون کدومه؟
بوی نم، شرشر ناودون کدومه؟
دیدی آسمون خراب شد سرمون؟
غصه شد وصله ی بال و پرمون
حالا تو سایه نشینی مثل من
خوابای ابری میبینی مثل من
چقد اینجا میخوری خون جگر
کبوتر عصاتو بندازو بپر
کبوتر عصاتو بندازو بپر
پ.ن: کمتر پیش میاد از یه آهنگ انقدر خوشم بیاد. مخصوصا اگه سنتی هم نباشه.
خواننده: فریدون
آهنگساز: بهروز صفاریان
آلبوم: غریبه

0 نظر:

ارسال یک نظر