۱۳۸۵/۱۰/۰۵

دیوانگی دوازدهم:

می‎دونی... وقتی پای تلفن باهات صحبت می‎کنم یه احساس خاص دارم...
یه احساس کمیاب و عجیب...
حس می‎کنم توی تمام عمرم حتا یه بار هم برای خالی کردن این مثانه‎ی لعنتی نرفتم دسشویی!!! یه جور درد عجیب دارم حوالی دلم... و طبیعتا دلم می‎خواد هر چه زودتر برم تلافی اون یه عمر رو دربیارم دیگه!
چه می‎شه کرد؟

0 نظر:

ارسال یک نظر