۱۳۸۰/۱۰/۰۸

سلام
همگي توجه كنن، من خيلي معروف شدما!! ميگين نه؟ اگه راست ميگين تا حالا وبلاگ كدومتون هك شده بود؟ وبلاگ من از پنجشنبه هك شده بود وپاسوردشpassword(من كه نميدونم فارسيش همينجوريه يا نه) توسط يك هكر با شخصيت ايراني عوض شده بود!! نه، رمزش(فارسي را پاس داشتن خيلي بهتره) يك نبود اين بنده خدا كه اسمشم نميدونم همون موقعي كه رمزاي بلاگر يك شده بود رمز منو چند تاي ديگه رو عوض كرده بود و به خاطر همين من پنجشنبه چيزي ننوشتم. ولي هكرم هكراي ايروني!! خيلي با معرفتن. آقا ما كامپيوترمونو (احساس پادشاهي ميكنم!!) بعد از اينكه پنجشنبه خاموش كرديم (من چقدر بي ظرفيتم) تا ساعت 3 بعد از ظهر شنبه روشنش نكردم. الآن كه نامه هاي رسيده رو خوندم ديدم كه هكر عزيز يه نامه فرستادن و معذرت خواهي كردن وبعد از كلي شكسته نفسي، فرمودند كه:
و حالا اصل جريان : همانطوری که آقای درخشان توضيح دادند سايت بلاگردان دچاراشکال شده بود ومن با استفاده از موقعيت به چندتا از وبلوگها سرزدم و پسووردشان را عوض کردم. خدا به سر شاهد است که از اول هم قصد بدی نداشتم و فکر کردم شوخي جالبيست که چند ساعتي با وبلوگ نويسها حال کنم. تازه فکر ميکردم با اينکار ازدخالت هکرهای مردم آزار جلوگيری میکنم و باعث ميشوم که نتوانند نفوذ کنند. بعد 24 ساعت هم همه پسووردها را پس ميدهم و قضيه تمام ميشود. برای همين هم همه پسووردها را کلمه "ufo" گذاشتم و تازه داشتم به وبلاگ 33 ميرسيدم که يکهو سايت بلاگردان انگاری دوزاريش افتاد که يک آدم دست چندم از يک IP خاص تا حالا به 33 تا وبلوگ آدرس داده و پسوورد را عوض کرده و کلا" سايت از کار افتاد. حالا برگشتم و ميبينم که پسووردها به حالت اول برگشته اند و از اين قضيه خوشحالم. از همه برادران و خواهراني که اين شوخي من باعث شد حالشان گرفته شود عذرميخواهم و اميدوارم از من به دل نگيرند. چون چه اينکار را ميکردم يا نميکردم در هر صورت سايت بلاگردان چند ساعتي برای ری استور کردن اطلاعات تعطيل بود و فقط وجدان نداشته ام به خاطر آن چند خطي که در وبلوگ خانم آزاده عفيفي نوشتم و وبلوگش را دستکاری کردم ناراحت است . آزاده خانم ببخشيد. آن پيغام را پاک کنيد
همه چيز به حالت اولش برميگردد. در همينجا ورود خودم به جامعه وبلوگ نويسها را به خودم تبريک ميگويم . منتظر وبلوگ هک و کرک به نام هکلوگر باشيد. سايت به جز
بلاگردان اگر سراغ داريد به من بگوييد چون بلاگر امنيت ندارد. بلوگ من با نام هکبلوگر به زودی داير ميشود.
-اينم عين متن نامه اين هكر عزيز است كه واقعا آدم بامزه ايست با شوخي هاي جالبش!! ( به نظر من اگه اسم وبلوگش رو هكر يخه مي ذاشت به واقعيت نزديكتربود)
خلاصه كه بنده حقير(‌ احساس شاهانه اولي از بين رفت!) هر چي كه شر و ور جمع كرده بودم تا تو وبلاگم بنويسم موند واسه امروز. البته از اون عزيزي كه برام نامه فرستادن و گفتن كه كمتر بنويسم تشكر ميكنم و عذر ميخوام كه امروز زياد مينويسم.در همين جا بگم من اگه عرضه داشتم درسامو ميخوندم بس بود چه برسه به خودكشي!!!!!!
- حالا چرت و پرت هاي هر روز:
بابا توي سخنراني خاتمي توي دانشگاه فني تهران چه شعارهاي باحالي دادنا. غير از “خاتمي استعفا استعفا“ مابقيشون تقريبا قشنگ بودن.( البته همينم شعار قشنگيه و نشون دهنده پيشرفت فرهنگي وسياسي ما در مدت اين 5 ساله. بدبخت دشمناي خاتمي كه فكر مي كنن با اين شعارا حال خاتمي و طرفداراشو ميگيرن!) يكي از اون شعارهايي كه خيلي باهاش حال كردم اين بود:‌ “‌مرگ بر طالبان، چه كابل چه تهران“ خيلي باحاله،‌ نيست؟ واقعا چه طبع شعري در ما ايرونيا نهفته است!
- آقاي .... كه تلفني در مورد وبلوگ من صحبت كرديد، واقعا از لطف شما خيلي ممنونم. واقعا افتخار ميكنم كه امثال شما از مسئولين كشورم هستند. ولي فكر ميكنم اينترنت و مخصوصا وبلوگ براي خود سانسوري ساخته نشده اند و جاي دنيا براي گفتن نظرات هستند اگر بعضيا بذارن.( كه مطمئنم شما آن بعضيا رو ميشناسيد) ضمنا نسل من يا حتي نسل قبل از من كه اكثر وبلاگ نويسا رو تشكيل ميدن عادت ندارن كه از گفتن نذرات خودشون بترسن. ممكنه كه در بحث هاي زيادي شركت نكنن ولي دليلي نميبينن كه خودشونو محدود كنن. به همين دليل هم هست كه خاتمي و افكارش رو همراهي ميكنن و قبول دارن. و به همين خاطرم به وبلاگ نويسي رو آوردن چون كه ميتونن يا ميخوان حرف بزنن ولي توي جامعشون نميتونن يا نميخوان چرا كه باز هم همون بعضيا نميذارن. البته به خاطر اينكه خاتمي ميذاره كه اونا ( يعني امثال من) حرفشونو بزنن اونو قبول دارن. البته شايد من خيلي بچه باشم يا مصلحت خودمو خوب ندونم ولي هيچ وقت خودم رو سانسور نميكنم و هميشه حرفامو ميزنم.(اين تصميمو از زماني گرفتم كه توي يه بحث سياسي براي اولين بار يه جمله اي گفتم و وقتي حرفم تموم شد و همه گوش كردن احساس كردم رنگم تغيير كرده و داغ شدم از اون موقع فهميدم كه بايد حرفمو بزنم تا ياد بگيرم، تا بتونم بر اساس اون حرفها و نظراتي كه بهشون راي دادم خودمو بسازم)اميدوارم كه هميشه موفق و پيروز باشيد. نظراتتون رو حتما بهم بگيد. مهدي

يخچال:
- يه روز يه تركه يه آخوندي رو ميبينه با تعجب ميگه: اي بابا سندباد چقدر بزرگ شدي.!!!!
تنهايي:
- حتما تا حلا به اين موضوع كليشه اي برخورد كردين كه: علم بهتر است يا ثروت. من يه جمله اي رو ديدم كه خيلي به نظرم جالب اومد ولي نميدونم از كيه. فقط حدس ميزنم مال يكي از اماما باشه: “ علم بهتر از ثروت(مال) است، چون علم تو را حفظ ميكند و تو از ثروت(مالت)‌محافظت ميكني.
- يه حكايت از بوستان سعدي:
شبي دود خلق آتشي برفروخت
شنيدم كه بغداد نيمي بسوخت
يكي شكرگفت اندرآن خاك ودود
كه دكان ما را گزندي نبود
جهان ديده اي گفتش اي بلهوس
تو را خود غم خويشتن بود و بس!
پسندي كه شهري بسوزد به نار
اگر چه سرايت بود بر كنار
حكايت بعضياست.
- يه شعرم از صائب بنويسم:
من روييدن خار سر ديوار دانستم
كه ناكس كس نميگردم بدين بالانشيني ها!!

پايانيه:
- امتحاناتم شروع شده. امروز امتحان حسابان داشتيم، فردا امتحان نداريم ولي پس فردا امتحان ديني دارم.
- اين من يا ما نوشتن از دست من در رفته خودتون درستشو بخونين ديگه!
- راستي دفترچه واسه كنكور دانشگاه آزاد گرفتم.
- همه اونايي كه باهاشون شوخي كردم خواهشن از شوخي من ناراحت نشين.( مخصوصا هكر عزيز)
- اي بابا ديگه حالي واسم نمونده كه چيزي بنويسم. زت زياد
اوني كه همه رو دوست داره