۱۳۸۳/۰۵/۰۲

سلام
خسته و گيج و مسخ شده در حركت شتاب دار تند شونده به سوي عدم! من نه منم، نه من منم! تهي و تنها. بي تو به چه روئي به آفتاب سلام خواهم كرد؟ فردا را مي گويم.نه، آن روز. پياده روي تكراري هميشگي. جرقه اي تازه. و تو ... آه اي مهربان و دوست داشتني توان چشم دوختن به چشمانت نيست. شرمم باد كه هنوز در نوسانم. من ترديد مجسم و تو خوبي محض. چرا به سوي تو ميل نكنم؟ مرا بخوان! مرا بخوان كه هر تپش قلبم تو را مي خواند.

۱ نظر:

  1. salam. khoobi?
    yekki az doostaam migoft tamaam e doostihaye donya alakiye.
    rast migoft????
    www.sorkh.blogsky.com

    پاسخحذف